خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قایقرانی (با قایق بادبانی)
2 . سفر دریایی
[اسم]
sailing
/ˈseɪl.ɪŋ/
غیرقابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
قایقرانی (با قایق بادبانی)
کشتیرانی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
شراعی
1.We're going sailing next weekend.
1. ما آخر هفته بعد به قایقرانی میرویم.
2
سفر دریایی
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
sailboat
sail through
sail
saiga tatarica
saiga
sailing boat
sailor
sailor suit
saimiri sciureus
saint nicholas
کلمات نزدیک
sailboat
sailboard
sail under false colors
sail
sahara
sailing boat
sailing ship
sailor
sainfoin
saint
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان