1 . همان 2 . (هم) همین 3 . (هم) همین طور 4 . یکسان
[صفت]

same

/seɪm/
غیرقابل مقایسه
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 همان یکسان، مثل هم

معادل ها در دیکشنری فارسی: همان
مترادف و متضاد alike identical like similar another different
  • 1.They eat at the same restaurant every week.
    1. آنها هر هفته در همان رستوران غذا می‌خورند.
the same something as something/somebody
چیز یکسان با چیزی/کسی
  • She was wearing exactly the same dress as I was.
    او دقیقا لباسی یکسان با آن که من پوشیده بودم، پوشیده بود.
exactly the same
دقیقا مانند
  • This one works in exactly the same way as the other.
    این یکی دقیقا مانند آن یکی کار می‌کند.
much the same
تقریبا یک چیز
  • They both said much the same thing.
    آنها هر دو تقریبا یک حرف را می‌زدند.
the very same
دقیقا همان
  • He used the very same words.
    او دقیقا از همان واژه‌ها استفاده کرد.
the same way
به همان روش [همانطور]
  • She brought up her children in just the same way her mother did.
    او بچه‌هایش را همانطور که مادرش (آنها را) تربیت کرده بود، تربیت کرد.
کاربرد صفت same به معنای همان، یکسان، مثل هم
صفت same در مفهوم "همان"، "یکسان" و "مثل هم" به معنای چیزی یا چیزهایی و یا عملی است که دقیقا مشابه آن چیزی است که از قبل به آن اشاره شده است (در ابتدای یک جمله) و هیچ تفاوتی با هم ندارند. مثال:
".She was wearing exactly the same dress as I was" (او دقیقا لباسی یکسان با آن که من پوشیده بودم، پوشیده بود.)
".She brought up her children in just the same way her mother did" (او بچه‌هایش را همان طور که مادرش (آنها را) تربیت کرده بود، تربیت کرد.)
[ضمیر]

same

/seɪm/

2 (هم) همین همان

معادل ها در دیکشنری فارسی: همین
the same (as…)
مانند/همین
  • 1. I think the same as you do about this.
    1. من راجع به این مانند تو فکر می‌کنم.
  • 2. Louise would have said the same.
    2. "لوئیز" هم همین را می‌گفت ["لوئیز" هم همین حرف را می‌زد].
to do the same
همان کار را کردن
  • I would do the same again.
    من دوباره همان کار را می‌کردم.

3 (هم) همین طور همان جور

the same to somebody
برای کسی هم همین‌طور
  • "Merry Christmas John." "The same to you."
    «کریسمس مبارک "جان".» «برای شما هم همین‌طور.»
same for somebody
برای کسی هم همین‌طور
  • ‘I'll have coffee.’ ‘Same for me, please.’
    «من قهوه می‌نوشم.» «من هم همین‌طور، لطفا.»
[قید]

same

/seɪm/
غیرقابل مقایسه

4 یکسان به یک شکل، به‌طور یکسان

معادل ها در دیکشنری فارسی: یکسان علی‌السویه
the same as
به‌طور یکسان با
  • We treat boys exactly the same as girls.
    ما با پسرها و دخترها به طور یکسان برخورد می‌کنیم.
same as usual
طبق معمول
  • He gave me five dollars, same as usual.
    او به من پنج دلار داد، طبق معمول.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان