خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تحصیل
[اسم]
schooling
/ˈskuːlɪŋ/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تحصیل
تعلیم، آموزش
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تحصیل
تحصیلات
یادگیری
1.He had very little schooling.
1. او تحصیلات بسیار کمی دارد.
2.Who’s paying for her schooling?
2. چه کسی هزینه های تحصیل او را می دهد؟
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
schoolfellow
schoolchild
schoolboy
schoolbag
school teacher
schoolmate
schoolroom
schoolwork
science
science fiction
کلمات نزدیک
schoolhouse
schoolgirl
schooldays
schoolchild
schoolboy
schoolroom
schoolteacher
schoolwork
schoolyard
schooner
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان