1 . ساختار
[اسم]

structure

/ˈstrʌkʧər/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 ساختار بنا، سازه

معادل ها در دیکشنری فارسی: بنیان ساختار ساختمان سازه
  • 1.The proposed new office tower is a steel and glass structure 43 stories high.
    1. برج پیشنهادی جدید برای شرکت بنایی 43 طبقه از فولاد و شیشه است.
  • 2.There was a large, ball-like structure on top of the building.
    2. یک سازه بزرگ و توپی‌شکل در بالای ساختمان وجود داشت.
the grammatical structure of a sentence
ساختار دستوری یک جمله
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان