Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . نواختن (ساز زهی)
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
to strum
/strʌm/
فعل ناگذر
[گذشته: strummed]
[گذشته: strummed]
[گذشته کامل: strummed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
نواختن (ساز زهی)
1.As she sang she strummed on a guitar.
1. همزمان که میخواند، گیتار هم مینواخت.
تصاویر
کلمات نزدیک
struggle
structure
structurally
structuralism
structural engineering
strum a guitar
strung out
strung up
strut
strut one's stuff
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان