خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . طبقه بندی کردن
[فعل]
to subsume
/səbˈsjuːm/
فعل ناگذر
[گذشته: subsumed]
[گذشته: subsumed]
[گذشته کامل: subsumed]
مشاهده در دیکشنری تصویری
صرف فعل
1
طبقه بندی کردن
شامل کردن، جزو (چیزی) کردن
مترادف و متضاد
include
incorporate
1.most of these phenomena can be subsumed under two broad categories.
1. بیشتر این پدیده ها می توانند به دو دسته گسترده طبقه بندی شوند.
تصاویر
کلمات نزدیک در دیکشنری تصویری
substantially
substantial
substance abuser
substance
subsequently
subtitle
subtle
subtly
subtract
subtraction
کلمات نزدیک
substructure
substitution
substitute
substation
substantive
subterfuge
subterranean
subtitle
subtitled
subtle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان