Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . تعویض
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
substitution
/sʌbstɪˈtuːʃn/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری
1
تعویض
جایگزینی
معادل ها در دیکشنری فارسی:
تعویض
جانشینی
جایگزینی
کفالت
1.Two substitutions were made during the game.
1. دو تعویض طی بازی انجام شد.
تصاویر
کلمات نزدیک
substitute
substation
substantive
substantiate a claim
substantiate
substructure
subsume
subterfuge
subterranean
subtitle
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان