1 . شیک و گران 2 . صدای فش‌فش 3 . صدای فش‌فش دادن 4 . مستقیم به درون حلقه انداختن (توپ بسکتبال)
[صفت]

swish

/swɪʃ/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: swisher] [حالت عالی: swishest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 شیک و گران

informal
مترادف و متضاد smart
a swish restaurant
یک رستوران شیک و گران
[اسم]

swish

/swɪʃ/
قابل شمارش

2 صدای فش‌فش صدای خش‌خش

معادل ها در دیکشنری فارسی: صفیر
[فعل]

to swish

/swɪʃ/
فعل ناگذر
[گذشته: swished] [گذشته: swished] [گذشته کامل: swished]

3 صدای فش‌فش دادن صدای فش‌فش ایجاد کردن

  • 1.Her skirt swished as she walked.
    1. دامن او موقع راه رفتن فش‌فش صدا می‌داد.

4 مستقیم به درون حلقه انداختن (توپ بسکتبال)

تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان