1 . عبور کردن 2 . به طور رسمی انکار کردن (حقوق) 3 . مخالفت کردن 4 . با دقت بررسی کردن
[فعل]

to traverse

/trəˈvɜːrs/
فعل گذرا
[گذشته: traversed] [گذشته: traversed] [گذشته کامل: traversed]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 عبور کردن پیمودن، گذشتن، طی کردن

formal specialized
skiers traversing the slopes
اسکی‌بازان در حال عبور کردن از دامنه کوه

2 به طور رسمی انکار کردن (حقوق) رد کردن

3 مخالفت کردن مخالف بودن

مترادف و متضاد oppose

4 با دقت بررسی کردن

مترادف و متضاد survey
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان