1 . پیش پا افتاده
[صفت]

trite

/traɪt/
قابل مقایسه
[حالت تفضیلی: triter] [حالت عالی: tritest]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 پیش پا افتاده کهنه، مبتذل

معادل ها در دیکشنری فارسی: مبتذل
مترادف و متضاد banal clichéd hackneyed fresh
  • 1.this point may now seem obvious and trite.
    1. این نکته اکنون ممکن است به نظر بدیهی و پیش پا افتاده برسد.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان