1 . دیوار 2 . دیواره (کالبدشناسی)
[اسم]

wall

/wɔːl/
قابل شمارش
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 دیوار

معادل ها در دیکشنری فارسی: دیوار دیواری
مترادف و متضاد barricade barrier enclosure panel partition rampart
  • 1.The Berlin Wall came down in 1989.
    1. دیوار برلین در سال 1989 خراب شد.
  • 2.The walls in this apartment are so thin you can hear just about every word the neighbors say.
    2. دیوارهای این آپارتمان به‌قدری نازک است که می‌توانید تقریبا همه حرف‌های همسایه‌ها را بشنوید.
  • 3.We will paint the wall orange.
    3. ما دیوار را نارنجی خواهیم کرد.
کاربرد اسم wall به معنای دیوار
معادل اسم wall در فارسی "دیوار" است. به یک سازه عمودی آجری، سنگی یا سیمانی معمولا طولانی گفته می‌شود که یک ناحیه (زمین، خانه و ... ) را به دو یا چند بخش مجزا تقسیم می‌کند. گاهی نیز بر دور یک زمین ساخته می‌شود تا از آن محافظت کند. مثال:
".The Berlin Wall came down in 1989" (دیوار برلین در سال 1989 خراب شد.)
"the china wall" (دیوار چین)

2 دیواره (کالبدشناسی)

معادل ها در دیکشنری فارسی: جدار دیواره
the abdominal wall
دیواره شکم
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان