Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
1 . مثل اسب کار کردن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[جمله]
work like a horse
/wɜrk laɪk ə hɔrs/
1
مثل اسب کار کردن
زیاد کار کردن
مترادف و متضاد
work hard
1.I'm too tired to work like a horse. I'd prefer to relax now.
1. من از مثل اسب کار کردن خیلی خسته شدهام. الان ترجیح میدهم که استراحت کنم.
تصاویر
کلمات نزدیک
work like a dream
work like a dog
work fast
work experience
work ethic
work of art
work off
work on
work one's finger to the bone
work oneself into a lather
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان