1 . (روی چیزی) کار کردن (برای تعمیر یا بهتر کردن چیزی)
[فعل]

to work on

/wɜrk ɑn/
فعل گذرا
[گذشته: worked on] [گذشته: worked on] [گذشته کامل: worked on]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 (روی چیزی) کار کردن (برای تعمیر یا بهتر کردن چیزی) (روی چیزی) وقت گذاشتن

  • 1.Tim loves working on old cars.
    1. "تیم" عاشق کار کردن روی اتومبیل‌های قدیمی است.
  • 2.You need to work on your pronunciation a bit more.
    2. شما باید کمی بیشتر روی تلفظ خود کار کنید.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان