[جمله]

work like a horse

/wɜrk laɪk ə hɔrs/
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 مثل اسب کار کردن زیاد کار کردن

مترادف و متضاد work hard
  • 1.I'm too tired to work like a horse. I'd prefer to relax now.
    1. من از مثل اسب کار کردن خیلی خسته شده‌ام. الان ترجیح می‌دهم که استراحت کنم.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان