1 . حذف کردن 2 . داغون کردن (وسیله نقلیه)
[فعل]

to write off

/raɪt ɔf/
فعل گذرا
[گذشته: wrote off] [گذشته: wrote off] [گذشته کامل: written off]
مشاهده در دیکشنری تصویری

1 حذف کردن لغو کردن

specialized
  • 1.The bank wrote off three hundred delinquent accounts.
    1. بانک سیصد حساب متخلف را حذف کرد.
to write off a debt/an investment
بدهی/سرمایه‌گذاری را حذف کردن

2 داغون کردن (وسیله نقلیه) درب‌وداغون کردن، خراب کردن

  • 1.He’s written off two cars this year.
    1. او امسال دو اتومبیل را درب‌وداغون کرده‌است.
تصاویر
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان