خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قابلدسترس
[صفت]
accesible
/ˌakθesˈiβle/
قابل مقایسه
[حالت مونث: accesible]
[جمع مونث: accesibles]
[جمع مذکر: accesibles]
1
قابلدسترس
در دسترس
1.Hemos comprado una casa en un lugar poco accesible para los carros.
1. ما در جایی خانه خریدهایم که زیاد با اتومبیل در دسترس نیست.
کلمات نزدیک
componente
limitación
generar
efecto especial
impactante
emisor
radiofónico
comisario
huella
víctima
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان