خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اتهام
[اسم]
la acusación
/ˌakusaθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: acusaciones]
1
اتهام
1.Jorge tiene que presentarse en la corte para responder a las acusaciones hechas en su contra.
1. "خورخه" باید برای پاسخگویی به اتهاماتی که علیه او وارد شده، در دادگاه حاضر شود.
کلمات نزدیک
declaración
supuesto
defensa
alegato
obligar
veredicto
suposición
perdonar
gasto
legislación
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان