خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . تبلیغات
2 . آگهی
[اسم]
el anuncio
/anˈunθjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: anuncios]
1
تبلیغات
آگهی
1.Oí un anuncio bien chistoso en la radio.
1. یک آگهی بامزه از رادیو شنیدم.
2
آگهی
اطلاعیه
1.El anuncio de nuestra boda se publicó en un periódico local.
1. آگهی ازدواج ما در یک روزنامه محلی چاپ شد.
کلمات نزدیک
revista
periódico
rumba
samba
salsa
carácter
texto
folleto
cómic
artículo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان