خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بازکردن
[اسم]
la apertura
/ˌapɛɾtˈuɾa/
غیرقابل شمارش
مونث
1
بازکردن
گشایش، افتتاح
1.Pensé que la apertura de una cuenta bancaria sería más fácil.
1. فکر میکردم که بازکردن یک حساب بانکی راحتتر باشد.
کلمات نزدیک
alguno
acostar
a menudo
viaje
viajar
aproximadamente
cambiar
casi
charlar
comercio
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان