[فعل]

charlar

/tʃaɾlˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: charlé] [حال: charlo] [گذشته: charlé] [گذشته کامل: charlado]

1 گپ زدن حرف زدن

مترادف و متضاد conversar hablar
  • 1.Voy a charlar con el gerente para averiguar la verdad.
    1. من با مدیر حرف خواهم زد تا حقیقت را بفهمم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان