Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . گذاشتن
2 . اجازه دادن
3 . جا گذاشتن
4 . قرض دادن
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[فعل]
dejar
/dexˈaɾ/
فعل گذرا
[گذشته: dejé]
[حال: dejo]
[گذشته: dejé]
[گذشته کامل: dejado]
صرف فعل
1
گذاشتن
قرار دادن
1.Deja el libro en la mesa cuando acabes de leerlo.
1. وقتی کتاب را خواندی، آن را روی میز بگذار.
2
اجازه دادن
گذاشتن
1.Déjame terminar esta tarea y nos vamos.
1. بگذار این کار را تمام کنم و (سپس) برویم.
3
جا گذاشتن
1.Dejaste el celular en mi casa. ¿No te habías dado cuenta?
1. تلفن همراهت را در خانه من جا گذاشتی. متوجه نشده بودی؟
4
قرض دادن
1.¿Me dejarías tu coche?
1. آیا اتومبیلت را به من قرض میدهی؟
کلمات نزدیک
cuento
conocer
comercio
charlar
casi
despertar
dueño
económico
empezar
entrada gratuita
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان