خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارآموز
2 . شاگرد
[اسم]
el aprendiz
/ˌapɾɛndˈiθ/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: aprendices]
[مونث: aprendiz]
1
کارآموز
کارورز
1.Victoria es aprendiz en un bufete de abogados mientras estudia para obtener su título.
1. "ویکتوریا" در یک دفتر وکالت کارآموز است و در عین حال درس میخواند که مدرکش را بگیرد.
2
شاگرد
تازهکار
1.Boyd es un aprendiz de fontanería trabajando bajo un fontanero maestro.
1. "بوید" شاگرد لولهکش است که زیرنظر یک استاد لولهکش کار میکند.
کلمات نزدیک
político
programador
físico
catedrático
científico
capitán
empresario
químico
dentista
quiropráctico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان