خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . انزجار
[اسم]
el asco
/ˈasko/
غیرقابل شمارش
مذکر
1
انزجار
نفرت
1.Me miró con asco cuando le dije que la había engañado.
1. وقتی گفتم که به او خیانت کرده بودم، با انزجار به من نگاه کرد.
کلمات نزدیک
temor
odio
angustia
lamentar
cansar
admiración
dar igual
resignar
optimismo
cariño
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان