[فعل]

cansarse

/kansˈaɾ/
فعل بازتابی
[گذشته: me cansé] [حال: me canso] [گذشته: me cansé] [گذشته کامل: cansado]

1 خسته شدن

  • 1.Al principio se cansaba mucho cuando corría, pero ya no.
    1. در ابتدا وقتی که می‌دوید، خیلی خسته می‌شد، اما دیگر اینگونه نیست.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان