خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پایین رفتن
2 . پایین آمدن (دما و...)
[فعل]
bajar
/baxˈaɾ/
فعل ناگذر
[گذشته: bajé]
[حال: bajo]
[گذشته: bajé]
[گذشته کامل: bajado]
صرف فعل
1
پایین رفتن
پایین آمدن
1.¿Podrías bajar al sótano?
1. میشود بیایی پایین و به زیرزمین بیایی؟
2
پایین آمدن (دما و...)
کاهش یافتن
1.Ha bajado el precio de los tomates.
1. قیمت گوجهفرنگی کاهش یافتهاست.
2.La temperatura bajó de 75 a 50 grados.
2. دما از 75 به 50 درجه کاهش یافت.
کلمات نزدیک
anoche
alrededor
aire
vida nocturna
surrealismo
bastón
brusco
cadena montañosa
calor
cielo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان