خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . برانکارد
[اسم]
la camilla
/kamˈiʎa/
قابل شمارش
مونث
[جمع: camillas]
1
برانکارد
1.Sacaron al jugador herido del estadio en una camilla.
1. بازیکن آسیبدیده را با برانکارد از ورزشگاه بیرون بردند.
کلمات نزدیک
día de fiesta
celebrar
soportar
poesía
obra de teatro
centro de salud
examinar
garganta
grave
medicamento
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان