خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبنبات
2 . کارامل
[اسم]
el caramelo
/kˌaɾamˈelo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: caramelos]
1
آبنبات
1.Solo como caramelos sin azúcar porque soy diabético.
1. من همیشه آبنبات بدون شکر میخورم، زیرا دیابت دارم.
2
کارامل
1.stoy calentando azúcar en la sartén para hacer caramelo.
1. من دارم در تابه شکر را آب میکنم تا کارامل درست کنم.
کلمات نزدیک
chocolate
muffin
galleta
pastel
fruto seco
dona
brownie
pudín
crema pastelera
tarta de queso
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان