خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . شام
[اسم]
la cena
/θˈena/
قابل شمارش
مونث
[جمع: cenas]
1
شام
1.He preparado pescado para la cena.
1. برای شام ماهی درست کردم.
کلمات نزدیک
almuerzo
desayuno
bocadillo
acompañamiento
entrada
picnic
marisco
comida de la calle
menú
propina
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان