Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . پیشغذا
2 . بلیت
3 . بیعانه
4 . ورودی
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
la entrada
/ɛntɾˈaða/
قابل شمارش
مونث
[جمع: entradas]
1
پیشغذا
اشتهاآور
1.Quiero apio y aderezo ranchero de entrada.
1. من برای پیشغذا کرفس و سس رنچ میخواهم.
2
بلیت
1.Las entradas se están vendiendo por 200 dólares.
1. بلیتها به مبلغ دویست دلار به فروش میرسند.
3
بیعانه
1.Dio una entrada de 8000 dólares para la compra del apartamento.
1. او برای خرید آپارتمان هشت هزار دلار بیعانه داد.
4
ورودی
1.Esta es la entrada principal al museo.
1. این ورودی اصلی موزه است.
کلمات نزدیک
postre
ensalada
sopa
vino espumoso
sake
acompañamiento
bocadillo
desayuno
almuerzo
cena
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان