[اسم]

la entrada

/ɛntɾˈaða/
قابل شمارش مونث
[جمع: entradas]

1 پیش‌غذا اشتهاآور

  • 1.Quiero apio y aderezo ranchero de entrada.
    1. من برای پیش‌غذا کرفس و سس رنچ می‌خواهم.

2 بلیت

  • 1.Las entradas se están vendiendo por 200 dólares.
    1. بلیت‌ها به مبلغ دویست دلار به فروش می‌رسند.

3 بیعانه

  • 1.Dio una entrada de 8000 dólares para la compra del apartamento.
    1. او برای خرید آپارتمان هشت هزار دلار بیعانه داد.

4 ورودی

  • 1.Esta es la entrada principal al museo.
    1. این ورودی اصلی موزه است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان