[اسم]

la ensalada

/ˌɛnsalˈaða/
قابل شمارش مونث
[جمع: ensaladas]

1 سالاد

  • 1.Mi ensalada favorita tiene lechuga romana, nueces y fresas.
    1. سالاد موردعلاقه من کاهوی رومی، گردو و توت‌فرنگی دارد.

2 اشتباه آشفتگی

  • 1.Todos estaban hablando durante la reunión y se convirtió en una ensalada absoluta.
    1. همه داشتند در جلسه صحبت می‌کردند و به یک آشفتگی مطلق تبدیل شد.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان