[اسم]

el bocadillo

/bˌokaðˈiʎo/
قابل شمارش مذکر
[جمع: bocadillos]

1 خوراک سبک میان‌وعده

  • 1.Nos sirvieron unos bocadillos deliciosos con las bebidas.
    1. به ما چندین میان‌وعده خوشمزه با نوشیدنی دادند.

2 ساندویچ

  • 1.Para el almuerzo comió un bocadillo de jamón y queso.
    1. برای ناهار ساندویچ کالباس با پنیر خوردم.

3 ابرنویسه (داستان مصور) بالون سخن

  • 1.Quien sea que escribe los bocadillos de esta tira cómica es muy listo.
    1. هر کسی که ابرنویسه‌های این داستان مصور را می‌نویسد، خیلی باهوش است.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان