خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . معاینه کلی
[اسم]
el chequeo
/tʃekˈeo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: chequeos]
1
معاینه کلی
چکاپ
1.Me siento bien pero igual todos los años voy al médico a hacerme un chequeo.
1. من حالم خوب است، اما باز هم هر سال به دکتر میروم تا برایم چکاپ انجام دهد.
کلمات نزدیک
ecografía
tomografía
tirón
contractura
azúcar en la sangre
transfusión
venda
supositorio
cansancio
mareo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان