خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قرار ملاقات
[اسم]
la cita
/θˈita/
قابل شمارش
مونث
[جمع: citas]
1
قرار ملاقات
نوبت
1.Tengo cita con mi terapeuta a las cinco.
1. ساعت پنج با درمانگرم قرار ملاقات دارم [نوبت گرفتهام].
کلمات نزدیک
sala de emergencia
unidad de cuidados intensivos
horas de visita
clínica
paciente externo
sala de operaciones
pastilla
cápsula
inyección
inhalador
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان