خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . آبکش کردن
[فعل]
colar
/kolˈaɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: colé]
[حال: cuelo]
[گذشته: colé]
[گذشته کامل: colado]
صرف فعل
1
آبکش کردن
از صافی رد کردن
1.Cuela la salsa antes de ponerla en la carne.
1. قبل از اینکه سس را روی گوشت بریزی، آن را از صافی رد کن.
کلمات نزدیک
cocido
chuleta
chorizo
caloría
cacahuete
colesterol
condimentar
conserva
cortar
croqueta
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان