خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . قطع کردن (برق، گاز و...)
[عبارت]
dar de baja
/dˈaɾ ðe βˈaxa/
1
قطع کردن (برق، گاز و...)
1.Nadie vive en la casa ya, así que dimos de baja la luz y el gas.
1. دیگر کسی در این خانه زندگی نمیکند، برای همین برق و گاز را قطع کردیم.
کلمات نزدیک
moroso
arrendador
desahucio
trámite
comprador
desalojo
arrendatario
picadora
freidora
exprimidor
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان