خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دور زدن
[عبارت]
dar una vuelta
/dˈaɾ ˈuna βwˈelta/
1
دور زدن
چرخ زدن، گشتن (پیاده یا با دوچرخه و اتومبیل برای تفریح)
1.Me pasé el día estudiando. Necesito ir a dar una vuelta por el parque.
1. من کل روز را درس خواندم. احتیاج دارم که در پارک قدم بزنم.
کلمات نزدیک
confeccionar
comunicación no verbal
casar
cara a cara
bautizar
declarar
de parte de quién
desagradar
desesperación
deshacer
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان