1 . دوباره
[قید]

de nuevo

/de nwˈeβo/
غیرقابل مقایسه

1 دوباره باز

  • 1.Después de que se fue, tuve que limpiarlo todo de nuevo.
    1. بعد از اینکه او رفت، دوباره باید همه‌جا را تمیز می‌کردم.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان