Toggle drawer
menu
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
عربی به فارسی
اسپانیایی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
keyboard
×
À
à
É
é
Í
í
Ó
ó
Ú
ú
Ü
ü
Ñ
ñ
1 . تغییر
2 . پول خرد
3 . تعویض
خانه
انتخاب دیکشنری
انگلیسی به فارسی
آلمانی به فارسی
فرانسه به فارسی
ترکی استانبولی به فارسی
صرف فعل
وبسایت آموزشی
درباره ما
تماس با ما
[اسم]
el cambio
/kˈambjo/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: cambios]
1
تغییر
1.Hubo un cambio de planes debido a la lluvia.
1. بهخاطر باران تغییری در برنامهها اتفاق افتاد.
2
پول خرد
1.No tengo cambio para la máquina expendedora.
1. من برای ماشین فروش خودکار پول خرد ندارم.
3
تعویض
1.Lo siento, pero no hay cambios ni devoluciones en los trajes de baño.
1. متأسفم، اما مایوها نه عودت دارند و نه تعویض.
کلمات نزدیک
por qué
acto
seguir
deber
incluso
tipo
imagen
tratar
de nuevo
punto
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان