خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اولین حضور (هنرمند)
[اسم]
el debut
/deβˈut/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: debutes]
1
اولین حضور (هنرمند)
1.Desde que hizo su debut como escritora, ha recibido muchos premios.
1. از زمان اولین حضور او بهعنوان نویسنده، بسیار از او تجدید شدهاست.
کلمات نزدیک
dar ánimos
concentración
categoría
cancha
campo
delantero
discapacitado
dispuesto
élite
entrenar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان