خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . دندانپزشک
[اسم]
el dentista
/dɛntˈista/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: dentistas]
[مونث: dentista]
1
دندانپزشک
1.El dentista me sacó la muela del juicio.
1. دندانپزشک دندان عقلم را کشید.
کلمات نزدیک
químico
empresario
capitán
aprendiz
político
quiropráctico
detective
farmacéutico
veterinario
partero
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان