خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . اخراج کردن
2 . خداحافظی کردن
[فعل]
despedir
/dˌespeðˈiɾ/
فعل بی قاعده
فعل گذرا
[گذشته: despedí]
[حال: despido]
[گذشته: despedí]
[گذشته کامل: despedido]
صرف فعل
1
اخراج کردن
1.Despidieron al empleado acusado de acoso sexual.
1. آنها کارمند را بهخاطر تعرض جنسی اخراج کردند.
2
خداحافظی کردن
(despedirse)
1.Se despidió de sus amigos antes de mudarse a Perú.
1. قبل از اینکه به پرو نقلمکان کند، از دوستانش خداحافظی کرد.
کلمات نزدیک
producción
financiero
administración
demanda
formación
echar
estabilidad
laboral
firmar un contrato
continuo
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان