خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . بدهی
[اسم]
la deuda
/dˈeʊða/
قابل شمارش
مونث
[جمع: deudas]
1
بدهی
1.Después de ir a Las Vegas, tengo una deuda de $3,000.
1. پس از رفتن به لاسوگاس سه هزار دلار بدهی دارم.
کلمات نزدیک
nómina
depositar
talonario
a largo plazo
inversor
delito fiscal
mercantil
importación
exportación
débito
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان