خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کاهش
[اسم]
la disminución
/dˌisminuθjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: disminuciones]
1
کاهش
تنزل
1.Ha habido una cierta disminución en el gasto militar este año.
1. امسال در بودجه نظامی میزانی کاهش وجود داشتهاست.
کلمات نزدیک
eólico
tóxico
regulación
renovable
energía alternativa
industria
nocivo
impacto
exagerado
demográfico
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان