خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . کارمند دولت
[اسم]
el empleado público
/ˌempleˈaðo pˈuβliko/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: empleados públicos]
1
کارمند دولت
1.El estado duplicó el número de empleados públicos tras el fin de la recesión.
1. پس از پایان رکود دولت تعداد کارمندان دولت را دوبرابر کرد.
کلمات نزدیک
técnico
chófer
colega
jefe
vendedor
cafetería
quiosco de periódicos
estación de metro
peatón
panadería
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان