خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . عاشق شدن
[فعل]
enamorarse
/ˌenamɔɾˈaɾse/
فعل بازتابی
[گذشته: me enamoré]
[حال: me enamoro]
[گذشته: me enamoré]
[گذشته کامل: enamorado]
صرف فعل
1
عاشق شدن
1.Me enamoré de mi esposa en el momento en que nos conocimos.
1. من در همان لحظهای که همسرم را دیدم، عاشقش شدم.
کلمات نزدیک
dureza
devoción
construir
compositor
clima
estación
etapa
fresco
gorro
hambre
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان