خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . پشت
[اسم]
la espalda
/espˈalða/
قابل شمارش
مونث
[جمع: espaldas]
1
پشت
کمر
1.Me lastimé la espalda moviendo un mueble pesado.
1. چون وسایل سنگین جابهجا کردم، کمرم آسیب دید.
کلمات نزدیک
nuca
trasero
cuello
hombro
pezón
cintura
dedo
pulgar
uña
dedo del pie
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان