خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . استرس
[اسم]
el estrés
/estɾˈɛs/
قابل شمارش
مذکر
[جمع: estreses]
1
استرس
اضطراب، فشار عصبی، دلهره
1.Los exámenes me producen mucho estrés.
1. امتحانات استرس زیادی به من وارد کردند.
کلمات نزدیک
informática
recursos humanos
contabilidad
marketing
ventas
impuesto
carta
sobre
sello
dirección
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان