خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . توسعه
[اسم]
la expansión
/ˌekspansjˈɔn/
قابل شمارش
مونث
[جمع: expansiones]
1
توسعه
گسترش
1.Para la expansión del negocio será necesaria una inyección de fondos.
1. تزریق سرمایه برای گسترش کار لازم است.
کلمات نزدیک
drástico
comercialización
promover
petición
ganadero
energía renovable
misión
competir
globalmente
maximizar
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان