خانه
• انگلیسی به فارسی
• آلمانی به فارسی
• فرانسه به فارسی
• ترکی استانبولی به فارسی
★ دانلود اپلیکیشن
صرف فعل
درباره ما
تماس با ما
☰
1 . ادامه داشتن
[فعل]
extenderse
/ˌekstɛndˈɛɾse/
فعل بی قاعده
فعل بازتابی
[گذشته: me extendí]
[حال: me extiendo]
[گذشته: me extendí]
[گذشته کامل: extendido]
صرف فعل
1
ادامه داشتن
1.El terreno de mi padre se extiende desde la casa hasta los árboles que se ven a lo lejos.
1. زمین پدر من از خانه تا درختهایی که در دوردست میبینی، ادامه دارد.
کلمات نزدیک
esclavitud
época
emblemático
disponible
desesperar
fenomenal
implicar
imprevisto
inapropiado
intervención
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان