[فعل]

implicar

/ˌimplikˈaɾ/
فعل بی قاعده فعل گذرا
[گذشته: impliqué] [حال: implico] [گذشته: impliqué] [گذشته کامل: implicado]

1 اشاره داشتن اشاره کردن، به معنای چیزی بودن

  • 1.La subordinación no implica que haya inferioridad.
    1. تبعیت به معنای کم‌اهمیتی نیست.
دانلود اپلیکیشن آموزشی + دیکشنری رایگان